16 ساله بودم که دچار سوختگی شدید شدم و از ناحیه هر دو دست و شکم بشدت آسیب دیدم، دستهایم بعد از سوختگی خیلی کریه و زشت شده بودند و همه از نگاه کردن به ظاهر دستهایم وحشت داشتند.
زن میانسالی که اعتیاد هم دارد به جرم فرزندآزاری بازداشت شد
از شدت خماری روی نیمکت های پارک به خواب می رفتم که با گروه مواد فروشان پارک آشنا شدم و به توزیع مواد مخدر روی آوردم. در حالی که سرگذشت عجیب من از هشت سالگی شروع شد و ...
رای فرار از تاریکی هایی که درخانه با آن روبرو بودم به دوستانی پناه بردم که مرا در منجلاب اعتیاد گرفتار کردند وحالا میخواهم از این گرداب لعنتی رهایی یابم کمکم کنید تا ازاین باتلاق نجات یابم.
چند سال بعد از این که شوهر معتادم، من و دخترم را رها کرد و به مکان نامعلومی رفت، من هم مجبور شدم در زمین های کشاورزی کار کنم تا بتوانم جهیزیه دخترم را فراهم کنم ولی در این میان با مردی آشنا شدم که...
همان گونه که مادر خدا بیامرزم پیش بینی کرده بود، من به جوانی نگون بخت تبدیل شدم و سر از پاتوق های استعمال مواد مخدر در آوردم به گونه ای که دیگر حتی از همسرم نیز خبری ندارم و احتمال می دهم که او هم «کارتن خواب» شده باشد
وقتی نوبت تحویل کارنامهها رسید همه پیکرم میلرزید. خودم میدانستم معدلم بسیار پایین است، اما از نمره درس ریاضی بیشتر از همه وحشت داشتم. حدسم درست بود. زمانی که کارنامه را گرفتم، نمره ۴ با خط قرمز روی آن خودنمایی میکرد
زن 25 ساله که در سرویس بهداشتی پنهان شدبا کمک پلیس به کلانتری رفت و از صاحبخانه و شوهرش شکایت کرد.
پدر بی رحم ادعا کرد تحت مصرف شیشه بوده است.
درادامه ماجرای غم انگیز زندگگی زنی را می خوانید که شوهرش به علت اعتیاد حتی به کودک خود هم رحم نکرده و زن از ترس با کودک خود به کلانتری پناه آورده است.