پسر یک تاجر ثروتمند وقتی همراه پدر و مادرش به خواستگاری دختر مورد علاقهاش میرفت تصور نمیکرد عروس یک سارق حرفهای باشد.
داستان زندگی دختری به نام نیلوفر که پس از جدایی پدر و مادرش به تباهی کشید.
دختر جوان تهرانی باور ندارد که از روی ناچاری با 100 مرد تهرانی ازدواج موقت داشته است!
این دختر باردار تقاضای انجام آزمایش دی ان ای از دادگاه کرده و به پزشکی قانونی معرفی شد.
دختری تصمیم به خودکشی گرفته بود، اما یک شهروند تیزهوش، متوجه مقصود این زن شد و در آخرین لحظه او را از مرگ حتمی نجات داد.
چند روز قبل مرد میانسالی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران آمد و از ناپدید شدن دختر ۳۰ سالهاش خبر داد.
در محدوده جنوب غرب تهران، درست همان جایی که ریل راهآهن تهران ـ اهواز آن را قطع میکند، محلهای با اسم بامسمایی وجود دارد که اهالی «سبیلآباد» صدایش میزنند
با پیشنهاد مبالغ بالا راننده تیبا را به مکان خلوتی بردیم تا خودرو را سرقت کنیم ولی او مقاومت می کرد و رمز کارت های بانکی اش را نمی داد. به همین دلیل او را با ضربات چاقو وادار کردیم تا رمزها را بدهد.
در حالی که روابط سرد عاطفی بین من و همسرم حکم فرما بود، به پیشنهاد یکی از دوستانم وارد شرکت هرمی شدم و به مرداب روابط غیراخلاقی سقوط کردم تا جایی که ...
دیگر از رفتارها و بی توجهی های همسرم خسته شده ام. او برای زجر دادن من، دختر دو ساله ام را از آغوشم بیرون کشید و با خودش برد، حالا من در حالی به دنبال حق و حقوق تضییع شده خودم هستم که باید با پول کارگری مادرم در منازل مردم، هزینه های رفت و آمد به کلانتری و دادگاه را پرداخت کنم .