بدجوری دل باخته «فیروز» شده بودم به گونه ای که خنده ها و لبخندهای نابه جایش را ناشی از خوش اخلاقی او می دانستم و اغراق ها و غلو می دانستم .
ادوارد مورداک یکی از اعضای خانواده ی سلطنتی انگلستان بود، او یک نمونه ی بسیار نادر از بیماری های نژادی و خصوصا مربوط به ژن بود، ادوارد یک صورت دیگر در پشت سر خود داشت!
همه چیز خوب بود تا اینکه شام خوردیم و شبنم ظرفها را شست و به اتاقش رفت. ناگهان بدون هیچ دلیلی خودش را با شالش حلقآویز کرد.
همه چیز از نشستن روی یک نیمکت سبزتیره زیر نور ماه در یک شب سرد شروع شد، کلمههای اسرارآمیزی که من همیشه در آرزوی شنیدنش بودم در مقابلم صف کشیده بودند .
رزیتا دختر بچه 15 ساله با وعده و وعیدهای دروغین همسر خواهرش وارد رابطه با او شد و در آخر بارداری ناخواسته رزیتا از دامادشان او را وادار به خودکشی و دار زدن خود کرد.
ضربهای که به سرش خورده بود بیتأثیر نبود، اما فکر میکنم غم و غصه خیلی او را ضعیف کرده بود. بعد از طلاقش پسرش را دیر به دیر میدید.
زندگی مشترک من و پیمان در حالی آغاز شد که دیگر با همسری خشمگین و عصبانی رو به رو بودم. او هیچ توجهی به من نداشت و مخفیانه با خواهرم در ارتباط بود. زمانی که پیامکهایش را دیدم دنیا روی سرم خراب شد اما پیمان با بیشرمی ادعا کرد از مدتها قبل عاشق خواهرم بوده و به من علاقهای نداشته است…
در پی ادعای جریان معاند درباره اقدام به خودکشی صدیقه صنوبری در زندان کچویی، مشخص شد اخبار منتشر شده در مورد خودکشی صدیقه صنوبری از اساس کذب است.
مرکز رسانهای قوه قضائیه اعلام کرد: خبر اقدام به خودکشی صدیقه صنوبری در زندان کچویی، کذب است.