داستان عروس و مادرشوهر داستان تازهای نیست و در واقع قرنهاست که این داستان و داستانهای مشابه آن مثل خواهرشوهر و عروس و داماد و مادرزن جزئی از فرهنگ ماست، اما جالب این است که با وجود تمام تغییرات فرهنگی و اجتماعی جامعه ما، این مسئله هنوز باقی است و انگار تا انتهای زندگی ایرانیان هم با آنها میماند اما برای حل این مشکل چه باید کرد؟
یک داماد هندی در ماه عسلش سم خورد و عروس هم خود را از پنجره طبقه سوم یک مرکز خرید به بیرون پرتاب کرد، تا این ماه عسل تلخ باشد.
داماد خانواده که در رابطه پنهانی با عروس خانواده زنش در ارتباط بود با ضربات چاقو مرد غیرتی به قتل رسید.
مرد راننده که با پارک کردن خودرواش مقابل پارکینگ یک خانه مزاحمت ایجاد کرده بود، وقتی از پلیس 110 با او تماس گرفتند، در اقدامی عجیب پسر صاحبخانه را گروگان گرفت.
از روزی که فهمیدم همسرم دچار انحرافات اخلاقی شدید است دیگر آرام و قرار ندارم. از شدت شرم و حیا نمی توانم به خانواده ام چیزی بگویم و همواره چنین وانمود می کنم که خوشبخت ترین زن روزگار هستم و زندگی عاشقانه ای دارم اما نمی دانم این کابوس های وحشتناک چگونه به پایان می رسد.
مردی که برای تأمین مخارج جشن عروسی، طلاهای مادر و مادربزرگ نامزد خود را سرقت کرده است، بعد از دستگیری به جرمش اعتراف کرد.
کارمند زیبا سازی شهرداری در صحنه معمایی یک تصادف مرموز به کام مرگ فرو رفت. اعضای بدناین تازه داماد به بیماران اهدا شد.
برخی افراد فکر می کنند با گفتن یک دروغ می توانند مسئله ای را حل کنند. اما اینگونه نیست مانند دامادی که به دلیل یک دروغ عجیب در روز عروسی به زندان افتاد.
این که عده ای می گویند تنها راه رهایی معتادان کارتن خواب و آواره از منجلاب اعتیاد فقط مرگ است را باور ندارم چرا که اگر انسان در هر شرایطی به خود بیاید می تواند مسیر زندگی اش را تغییر دهد! مانند من که روزی کرم های ریز و درشت روی بدنم می لولیدند.
تجاوز به دختر 16 ساله توسط داماد این دختر را باردار کرد.