هیچ گاه فکر نمی کردم آن زن با من قرار صوری گذاشته باشد، به همین خاطر هم با دسته گلی بزرگ سر قرار رفتم تا از او خواستگاری کنم.
ارتباط ما فقط در حد یک تلفن بوده است! بالاخره من ارتباطم را با کاظم قطع کردم تا شاید زندگی بی دغدغهای را در کنار همسرم آغاز کنم، ولی هنوز مدت زیادی از ازدواجم نگذشته بود که مزاحمتهای تلفنی کاظم شروع شد.
فریبرز مرا ترغیب به بارداری میکرد تا شاید وجود فرزندی زیبا، رابطه ما را استحکام بخشد، اما من مخالف این موضوع بودم تا این که در فضاهای مجازی با گروههایی مختلط آشنا شدم که هفتهای یک بار در یکی از پارکها یا کافه رستورانهای مشهد قرار میگذاشتند و چند ساعتی را خوش میگذراندند.
مرد جوان وقتی فهمید دختر مورد علاقه اش ازدواج کرده او را تعقیب کرد و از شهرستان به تهران آمد تا وی را به تله شیطانی اش بیاندازد .
زن و مرد متاهل که به دنبال رابطه شیطانی محاکمه شده بودند به استناد فیلم های سیاه به اعدام محکوم شدند .
آن قدر در خوشگذرانی با پول های آن زن غریبه غرق شده بودم که متوجه گذر زمان نشدم تا این که روزی یکی از دوستانم با من تماس گرفت و از مرگ پدرم به دلیل بیماری کرونا خبر داد، اما جمله بعدی او وحشت بیشتری از مرگ پدرم بر جانم انداخت.
گفتگو با قاتل جوانی که برای ازدواج با زن متاهل شوهر این زن را در یکی از محله های تهران کشت.
تعمیرکار آبگرمکن دیواری وقتی برای کار به خانه زن جوان رفت با دیدن زن تنها او را آزار و اذیت کرد.
سرگذشت من به حدی عجیب و باورنکردنی است که در بخشی از آن چندین نفر با یک طرح و نقشه قبلی درون چاهی افتاده اند که خروج از آن به همین راحتی امکان پذیر نیست.
سال گذشته معصومه که دانشجوی مهندسی صنایع غذایی بود هنگام رفتن به دانشگاه ناپدید شد. پدرش با مراجعه به کلانتری 41 خرمدشت به پلیس گفت دخترم امروز صبح از خانه خارج شد تا به دانشگاه برود اما دیگر برنگشت.