فرشید به بهانه های مختلف و زمانی که همسرم در خانه حضور نداشت به خانه ما می آمد و خیلی از کارهای خانه ام را انجام می داد دیگر نزد او حجابم را هم رعایت نمی کردم و چندی بعد نیز با او به اتاق خواب مشترکم با مهدی رفتم و…
مریم زنی جوان و خوش چهره که در عمق چشمانش به سادگی می شد غم عمیقی را دید، با احوالی پریشان و مضطرب مقابل مشاور نشسته است او داستان زندگی اش را اینطور برایمان تعریف کرد. من چوب اعتماد بیش از حد به آدم ها را خورده و تاوان سنگینی پرداخته ام. بدبختی من از یکسال پیش
«مهریه» همان دین ممتازی است که زن و مرد باید پیش از جاری شدن عقد دائم در خصوص «عند المطالبه» یا «عندالاستطاعه» بودن مهریه با هم توافق کنند.
مائده ۲۲ساله در حالی که قصد جدایی از شوهرش را داشت متوجه بارداری خود از مردی دیگر شد.
وقتی دوست صمیمی ام را که تازه طلاق گرفته بود پس از 15 سال در بلندترین شب سال ملاقات کردم واو را از سر دلسوزی به خانه ام آوردم تا ازدخترم درنبود من نگهداری کند هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که روزی او را در آغوش همسرم ببینم.
یک نماینده مجلس روایتی از موفقیت مرکز همسریابی که زیر نظر او اداره میشود، دارد.
من و خانمم چند ساله ازدواج کردیم و من واقعا عاشق همسرم هستم، ولی متاسفانه ماه پیش، یه اشتباهی کردم و بعد یه مهمونی کاری با همکارم رابطه داشتم..
زنان مطلقه میتوانند ازین ببعد مهر طلاق و اسم شوهر سابقشان در شناسنامه خود را به راحتی حذف کنند .
آن شب خیلی به «مهسا» فکر کردم. پدر میگفت: ضرب المثل معروفی هست که میگوید: «فامیل اگر گوشت یکدیگر را بخورند استخوانهای هم را دور نمیریزند!»