پناه آوردن دختر جوان مواد فروش به پلیس/ ماجرا چه بود؟
تاوان اشتباه بزرگ زندگی ام از وقتی کلید خورد که بدون توجه به نصیحت های پدرو مادرم دست به انتخاب نادرست زدم و بعد از یک شکست بزرگ وارد پرتگاه سیاه زندگی شدم .....

به گزارش منیبان؛ المیرا زن ۲۷ ساله با حالت نگران و آشفته وارد اتاق شد و بعد از سلام شروع کرد به گریه کردن و بعد از اینکه کمی آرام شد... بعد از کمی سکوت داستان زندگیش را اینگونه بیان کرد:
۱۸ ساله بود م که عاشق همسرم شدم و او هم خواستگاری ام آمد تقریبا تمامی اعضاء خانواده ام با ازدواج ما مخالف بودند و میگفتند که بیکار است و خانواده درست و حسابی ندارد، اما من اصرار کردم و آنها را راضی کردم و شرط کردند که اگر در زندگی مشکل داشته باشم کمکم نمیکنند. وارد زندگی مشترک شدم همسرم فقط تا شش ماه خوب بود بعد از آن مشکلاتم شروع شد متوجه شدم همسرم اعتیاد دارد من تمام تلاش خودم را کردم تا او را ترک دهم نه تنها موفق نشدم بلکه خودم هم گرفتار شدم و به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردم.بیکاری همسرم مشکلاتمان را صد چندان میکرد در ضمن بسیار هم آدم بی تربیت و بد دهنی بود تا اینکه اعتیادم خیلی به من فشار آورد، چون نمیتوانستم هزینه موادم را تامین کنم به همین دلیل مجبور شدم از راه خلاف از قبیل فروش مواد مخدر و تن فروشی نیازهای مالی خودم را تامین کنم. خیلی حس بدی داشتم وقتی باید از راه تن فروشی هزینه موادم را تامین میکردم. از خودم متفر میشدم و هیچ راه چارهای نداشتم... من بعد از ۱۲ سال زندگی مشترک و با تمامی مشکلاتم هنوز هم از خانواده ام هیچ کمکی نخواسته ام و آنها هم با وجود اطلاع از مشکلات من هیچ تمایلی به کمک ندارند.وقتی که به نوجوانان و جوانان مواد میفروشم و میدانم که آنها هم در آینده به چه روزگاری خواهند افتاد از خودم بیزار میشوم. به اینجا آمدم که مرا به یک مرکز حمایتی معرفی کنید که بتوانم اعتیادم را ترک کنم و زندگی دوبارهای شروع کنم.