تعرض به چندین زن در کابین خواب کامیون/گشت پلیس زن برهنه را در اتوبان دید

 زندگی یک راننده کامیون بسیار سخت است زیرا او باید ساعت‌های زیادی را روی چرخی بگذراند که از شمال به جنوب و از شرق به غرب می‌رود تا انواع کالاها را به مقصد برساند و این به ریشه‌کنی نداشتن خانواده‌اش به صورت روزانه اضافه می‌شود. با این حال، برخی از حرفه خود برای ارتکاب جنایات وحشتناک و جنایات دیگر در طول سال‌ها استفاده کردند، مانند رابرت بن رودز، که بین سال‌های 1975 تا 1990 در چندین مسیر در ایالات متحده، ده‌ها زن را مورد تجاوز قرار داد و کشت.

رودز که بعدها «قاتل پمپ بنزین» نامیده شد در اواخر نوامبر 1945 در ایالت آیووا به دنیا آمد و بر خلاف بسیاری از قاتلان زنجیره ای، رابرت یک خانواده معمولی داشت و به طور منظم توسط والدینش کنترل شده و مورد توجه قرار میگرفت و با نمرات خوب در مدرسه، شرکت در گروه های کر، فوتبال آمریکایی و کشتی بزرگ شد.

اولین جنایت او در سال 1961 (در 16 سالگی) به دلیل دستکاری ماشین و یک سال بعد به دلیل دعوا در خیابان اتفاق افتاد. سال ها بعد، او به تفنگداران دریایی آمریکا پیوست و به نظر می رسید که خبر آزار پدرش از یک دختر و متعاقب آن خودکشی، شخصیت او را تغییر داد. در سال 1347 با شرکت در یک سرقت از سربازی مرخص شد و پس از چندین بار تلاش برای بازگشت به سربازی، به دلیل سابقه‌اش همیشه درخواستش رد می‌شد. در دهه 1970 و 1980 چندین بار ازدواج کرد و از همسر اولش صاحب یک پسر شد.

نخستین قتل پس از آغاز به کار رانندگی کامیون

پس از کار در چندین فروشگاه و سوپرمارکت، او به عنوان یک راننده کامیون در مسافت های طولانی اقدام کرد و در اواسط دهه 1970 زنجیره ای از جنایات خود را آغاز کرد، که در آن به دنبال افرادی می گشت که در جاده ها یا بزرگراه ها هیچهایک(رایگان سواری) میکردند. کندیس والش و همسرش داگلاس ژیسکوفسکی اولین قربانیان او بودند. او ابتدا مرد را کشت و جسد او را در ایالت تگزاس انداخت و زن را به مدت یک هفته نگه داشت و او را مورد آزار جنسی قرار داد، شکنجه کرد و به قتل رساند تا جسد او را نیز در یوتا رها کند.

کابین خواب کامیون؛ شکنجه گاه زنان

زنجیره قتل سال ها طول کشید؛ شیوه قتل ها نیز بدین صورت بود که هیچهایکرها را برای رساندن به مقصد سوار میکرد؛ مردان را میکشت و زنان را مدتی در کابین خواب کامیون خود که آن را به اتاق شکنجه شخصی تبدیل کرده بود نگه میداشت و بانوان را مورد تجاوز و شکنجه و آزار جنسی قرار میداد و پس از آنکه لذت مکفی را برد آنها را نیز به ضرب گلوله یا خفه کردن به قتل می رساند و در جایی رها میکرد. همچنین او یک کیف پر از اسباب بازی های جنسی و ابزارهای شکنجه داشت که به گفته راننده کامیون در طول چند ساعت، برای آزار و اذیت زنان استفاده کرده است. از آنجایی که این قتل در ایالت های مختلف رخ داد، پلیس هرگز نمی دانست که می تواند همان مرد باشد، زیرا آنها آن را به افراد مختلف نسبت می دادند.

دستگیری حین تجاوز به یک زن 

با این حال، زنجیره مرگ و میر در آوریل 1990 به اوج خود رسید، یکی از خودروهای گشت پلیس به یک کامیون که در اتوبان با چراغ های روشن ایستاده بود مشکوک شد. او متوجه یک زن برهنه شد که دستبند به دست داشت و در حال فریاد زدن بود. در سال 1994 محکوم شد و با اعتراف به گناه از مجازات اعدام در امان ماند و دو حبس ابد را دریافت کرد، که در حال حاضر هر دو در زندان چستر به سر می برد.